کدام افراد هرگز نباید با هم ازدواج کنند؟
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۶۸۹۳۳
برای پرداختن به این موضوع باید به ۲ نظریه معروف در زمینه ازدواج اشاره کنم؛ نظریه شباهت و نظریه مکملیت. بر اساس نظریه شباهت، افرادی که از لحاظ برخی ویژگیها شبیه هم هستند، میتوانند رابطه خوبی با هم داشته باشند.
با این حال همیشه شباهت مناسب نیست؛ مثلا دو نفر که از لحاظ ویژگیهای شخصیتی هر دو خودشیفته هستند و طرح وارههای استحقاق دارند، در زندگی با هم مشکلهای زیادی خواهند داشت، چون هر دو دنبال اثبات برتری خود، بی توجهی به احساس دیگری و تلاش برای کنترل فرد مقابل هستند بنابراین، این نوع شباهتها مشکل ساز خواهد بود، چون دو پادشاه در یک اقلیم نمیگنجد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ازدواجدر مقابل، بر اساس نظریه مکملیت، بهتر است افرادی که دارای ویژگیهای شخصیتی مکمل هم هستند، با هم ازدواج کنند، اما خود مکملیت هم میتواند به صورت سالم یا بیمارگونه باشد. مثلا زن و مردی که با هم ازدواج کرده اند و یکی زا آنها فردی وابسته، بدون اعتماد به نفس و کم بین است و دیگری فردی کنترل گر، قدرت طلب و استثمارگر، به ظاهر مکمل هم هستند، اما در درازمدت یکی از طرفین در این رابطه آسیب میبیند و و رابطه آسیب زا میشود بنابراین این مکملیت خوب نیست و این افراد نباید با هم ازدواج کنند.
در مقابل، در مکملیت سالم مثلا شخصی که تا حدودی ویژگی درون گرایی دارد، اگر با فردی دارای درجههای نسبتا خفیف برون گرایی ازدواج کند، شاید خیلی آسیب زا نباشد. یا اگر فردی که عصبی و تندمزاج است با فردی که نسبتا آرام و دارای کنترل هیجانی بهتر است، ازدواج کند، مکمل خوبی برای هم خواهند بود.
آنچه مهم است شیوه تعیین این الگوهای شخصیتی است که حتما باید توسط متخصصان و افراد صاحب صلاحیت انجام گیرد. افراد برای انتخاب مناسب همسر باید اول خودشان را بشناسد و با خصوصیات شخصیتی و معیارها و ملاکهای خود و نقاط قوت و ضعفشان آشنا شوند. گام بعدی، شناخت طرف مقابل و تطبیق خصوصیات شخصیتی او با ویژگیهای خود و تعیین درجه تناسب است.
افسردگی پس از ازدواج چرا به سراغ عروس
در این میان مشاوران و روان شناسان آموزش دیده میتوانند به فرایند خودشناسی و نیز تعیین درجه تناسب افراد در آستانه ازدواج کمک کنند. آموزش مهارتهای خودشناسی در چارچوب برنامه مهارتهای زندگی زناشویی بسیار کلیدی است. در نهایت باید توجه داشته باشیم ازدواج، پیوند تفاوت هاست. هیچ ۲ نفری کامل شبیه هم نیستند.
پس درجاتی از تفاوت بین زن و شوهر طبیعی است و به پویایی رابطه کمک میکند. آنچه مشکمل ساز است، تضاد بین ویژگیهای شخصیتی است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد، چون باوجود شباهتهای خانوادگی و تحصیلی، اختلافهای شخصیتی فاحش میتواند پیوند زناشویی را سست کند.
منبع: هفته نامه سلامت
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ازدواج افسردگی هم ازدواج ویژگی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۶۸۹۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جامعهشناختی تفکرات اجتماعی
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا،در میدان مطالعات جامعهشناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریههایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعهشناسان بومی نیست مواجه هستیم.
سیدحسین نبوی (استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای به عنوان «بومی نبودن نظریههای غربی و مدرننبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع میپردازد که پژوهشگران مفاهیم و نظریهها را فقط برای هدفی کارفرماپسند یا داورپسند، به کار میگیرند، و به ژرفاندیشی و بازاندیشی در مفاهیم و نظریههای رایج نمیپردازند. تعداد بیشتری از پژوهشگران نیز به علت آشنایی ضعیف با نظریهها، اساساً در موقعیتی نیستند که بتوانند به نقد و بازاندیشی در نظریهها بپردازند.
* تاثیر شناخت جامعه برارائه پژوهشهای تجربی کاربردی
این استاد جامعهشناسی در این مقاله مینویسد: اگر بتوانیم پژوهشگران را متقاعد سازیم که همانند یک انسانشناس (نه بهعنوان یک انسانشناس) به شناخت دقیق جامعۀ خود اقدام کنند و مطابق با اصول صحیح نظریهسازی، به برساخت نظریه -در سطح خُرد یا متوسط، یا کلان بپردازند کمکی ارزشمند به پژوهشهای تجربی کاربردی و کارآمد کردهایم.
نبوی ادامه میدهد که بهرسمیت شناختهشدن نظریه و بهکارگرفتن آن، خود به فرایند جداگانهای در اجتماع علمی نیاز دارد که به تغییر باورها و هنجارها در این گروه اجتماعی مربوط میشود.
* آموزش تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی
باید آموزش نظریهها، نقد و تلفیق نظریهها و بهویژه برساخت نظریه نه از شیوه میانبُر، بلکه از راه مطالعۀ عمیق مفاهیم و استدلالهای منطقی نظریههای اصلی در جریان اصلی در اولویت قرار گیردنبوی در این مقاله به این مهم اشاره میکند که آموزش کاملا مؤثر و کارآمدِ نظریهها و تفکرات اجتماعی به دانشجویان، بهویژه به دانشجویان مقاطع تکمیلی بسیار راهگشا و کارآمد در ارائه هرچه بهتر نظریات کاربردی است.
این پژوهش توضیح میدهد که برای این هدف چند کار باید صورت گیرد: تحقیق و تدریس نهتنها نظریهها، بلکه تفکر اجتماعی ایرانی-اسلامی، منظور از تفکر اجتماعی ایرانی و اسلامی شامل اندیشههای معاصر روشنفکران ایرانی و عرب و مسلمانان جنوب شرق آسیا و دیگر صاحبنظران اسلامی (برعهده متخصصین نظریهها و نظریهشناسان و نظریهدانان گذاشته شود.
به زعم این پژوهشگر به نظر میرسد کسانی که بهطور تخصصی بر روی نظریهها متمرکز هستند و پژوهشهایی را متمرکز بر نظریه یا نظریهها به انجام رساندهاند، آثار کیفی متمایزی را در این حوزه منتشر ساختهاند.
* جامعهشناختی ساختن تفکرات اجتماعی
مقاطع تکمیلی، علاوه بر آموزش نظریهها، آموزش نقد نظریهها، تلفیق نظریهها، و بهویژه برساخت نظریه نه از شیوه میانبُر و کمزحمت، بلکه از راه مطالعۀ عمیق مفاهیم و استدلالهای منطقی نظریههای اصلی و مطرح در جریان اصلی در اولویت قرار گیرد و بهطور جدیتر، -جدیتراز قبل- و معطوف به بومیسازی نظریههای جامعهشناختی غربی و جامعهشناختی ساختن تفکرات اجتماعی متفکران ایرانی و مسلمان آموزش داده شود.
این پژوهشگر در نهایت اینگونه جمعبندی میکند که با توسعۀ رشتههای خاص در دوره دکتری بهتر بتوان به این هدف دست یافت. از سوی دیگر با به اصطلاح گفتمانسازی، فضای فرهنگی و فکری خاصی برای صاحبنظران حوزه جامعهشناسی شکل بگیرد؛ طوریکه انگیزه جدی برای برساخت نظریهها برای آنها به وجود آید.
نبوی در پایان به این نکته اشاره میکند که در شکلدادن به این فضای فرهنگی و گفتمانی، نهادهای مهم علمی مانند انجمن جامعهشناسی و گروههای آموزشی و پژوهشی جامعهشناختی و علوم اجتماعی در سراسر کشورو روشنفکران خارج از نهادهای علمی نقش مؤثری خواهند داشت.
انتهای پیام/